شعر مهدوی / طلوع مى کند آن آفتاب پنهانى
شعر مهدوی
طلوع مى کند آن آفتاب پنهانى
طلوع مى کند آن آفتاب پنهانى
زسمت مشرق جغرافیاى عریانى
دوباره پلک دلم مى پرد، نشانه چیست؟
شنیده ام که مى آید کسى به مهمانى
کسى که سبزتر است از هزار بار بهار
کسى، شگفت کسى، آن چنان که می دانی
تو از حوالى اقلیم هر کجا آباد
که مى رود این شهر ما به ویرانى
در انتظار تو تنها چراغ خانه ماست
که روشن است در این کوچ هاى ظلمانى
کنار نام تو لنگر گرفت کشتى عشق
بیا که نام تو آرامشى است توفانى
قیصر امین پور
+ نوشته شده در چهارشنبه چهارم مرداد ۱۳۹۶ ساعت 15:42 توسط محبان امام زمان عج
|
نقش: امام دوازدهم شیعه