1- عثمان بن سعید عمرى (بروزن گرمى) که منسوب به قبیله «بنى عمرو بن عامر» است و از یازده سالگى افتخار خدمتگزارى به خاندان رسالت را داشت و از اصحاب و یاران امام هادى و حضرت عسکرى(علیهما السلام) به شمار مى رفت و وکیل مخصوص امام عسکرى بود. او آنچنان مورد وثوق و اطمینان امام بود که حضرت عسکرى درباره وى و فرزندش «محمّد بن عثمان» که پس از درگذشت پدر افتخار نیابت از مهدى را پیدا نمود، چنین فرمود: «عمرى و فرزند او مورد وثوق من هستند; هرچه از من براى شما نقل کنند حقیقتى است که از من شنیده اند و نقل مى نمایند; هر دو نفر ثقه و مورد اعتماد من هستند، به سخنان هر دو گوش فرا دهید و هر دو را اجرا نمایید».(1) یا مراقبت هاى شدیدى که حضرت عسکرى نسبت به فرزند خود داشت، کمتر کسى را اجازه مى داد که از حضرت مهدى دیدن کند; وى از افراد مخصوصى بود که حضرت امام زمان(عج) را در دوران حیات حضرت عسکرى در خانه اش کراراً زیارت کرده بود; شرح زندگى او در کتاب هاى رجال بطور گسترده بیان شده است(2) و تاریخ دقیق درگذشت وى به دست نیامده است.(3) 2- محمّد بن عثمان بن سعید، فرزند اوّلین سفیر و خود او دومیّن سفیر و وکیل امام زمان(علیه السلام) است که زمان امام عسکرى را درک کرده و در حدیثى که قبلا نقل شد، امام عسکرى وى و پدرش را به بهترین وجهى توثیق نموده است. دوران سفارت او طولانى و گسترده تر بود و همواره نامه هاى شیعیان را به حضور امام مى رسانید و پاسخ کتبى را به آنان باز مى گردانید; وى در سال 304 و یا 305 در گذشته است.(4) 3- حسین بن روح که در جامعه آن روز جهان شیعه به عقل و درایت اشتهار داشت و از نزدیکان محمّد بن عثمان دوّمین سفیر امام و راز دار او بود; وى موضوع سفارت را به فرمان امام به حسین بن روح واگذار نمود و در سال سیصد و بیست و شش درگذشت.(5) 4- على بن محمّد سمرى آخرین سفیر امام(عج) است که امام در نامه اى به خود او نوشته و دستور داده است که تو آخرین سفیر مخصوص من هستى، دیگر نباید کسى را به جاى خود معرّفى کنى! وى در نیمه شعبان سال سیصد و بیست و نه درگذشت و با درگذشت او باب سفارت خصوصى بسته شد و غیبت کبرى آغاز گردید(6) و از آن به بعد هرگونه ادّعاى نیابت خاصّه از طرف آن حضرت مردود شناخته شده است.

پی نوشت: (1). العمرى و ابنه ثقتان فما ادیا الیک عنى فعِنى یؤدیان و ما قالاه لک فعنى یقولان، فاسمع لهما و اطعمها فهما الثقتان المأمونان. (2). تنقیح المقال، ج 1، ص 245 - 246; قاموس الرّجال، ج 6، ص 235 - 25; سفینة البحار، ج 2، ص 158. (3). در «ریحانة الادب» ج 3، ص 133، تاریخ وفات او را به نقل از «تحیّة الزّائر» مرحوم نورى سال 257 معیّن نموده است، در صورتى که آن سال امام عسکرى(ع) در قید حیات بود و چگونه مى تواند نایب امام زمان در میان مردم گردد. (4). کامل ابن اثیر، حوادث سال 305; تنقیح المقال، ج 2، ص 149; قاموس الرّجال، ج 8، ص 264 - 268 و در این مدارک مى نویسند که وى قریب پنجاه سال افتخار نمایندگى از امام را داشته است، در صورتى که در سال وفات او چهل و پنج سال از آغاز غیبت صغرى مى گذشت و قبل از او پدرش عهده دار مقام نیابت بود. (5). تنقیح المقال، ج 2، ص 308 و غیره. (6). قاموس الرّجال، ج 7، ص 51.